عهدیار

عاشورا نماد عهد و پیمانیست که با خون امضا گشته است و یار، آن موعود وعده داده شده است که حکومت عادلانه اش پر از طراوت و سبزیست

۵ مطلب با موضوع «دل نوشته :: یاد داشت» ثبت شده است

بسمــ الله الرحمنــ الرحیمــ


یه روز سرد پاییزی

داشتم میرفتم دانشگاه

سوار تاکسی شدم...تو مسیر غرق فکر بودم...دوستام اون روز حرکت کرده بودن برای کربلای اربعین و داشتم به جاموندنم فکر میکردم

نمیدونم چی شد چشمم خورد به آویز جلوی تاکسی!

یه نعل اسب بود که روش مهره های چشم آبی رنگ داشت! از همینایی که میگن خوش شانسی میاره

یهو دلم گرفت... با خودم فکر کردم آخه چرا باید انقدر تهاجم فرهنگی تو زندگی مردم نفوذ کنه... چرا باید مردم کور کورانه هر چی چیزی رو باور کنند؟!

تو راه باقیمونده داشتم سبک سنگین میکردم که به راننده چیزی بگم یا نه

چجوری بگم؟

هرچی که نزدیک تر میشدم به دانشگاه مصمم تر میشدم برای گفتن...

به این فکر کردم که من جاموندم از کربلا

اما

اگه جرئت گفتن همین تذکر رو هم نداشته باشم... چجوری میتونم عشقم رو به آقا ثابت کنم دیگه؟

وقتی تاکسی جلوی دانشگاه ایستاد یه بسم الله تو دلم گفتم و

یکم تعلل کردم که بقیه پیاده بشن،کمربندم رو آروم باز کردم و برگشتم رو به راننده گفتم

اجازه هست یه نکته ای خدمتتون عرض کنم؟ ایشون گفتن: بله بفرمایید

گفتم: زمانی که سپاهیان یزید نعل اسب ها رو تازه کردند و بر پیکر امام حسین علیه السلام تاختند بعد از اون نعل ها رو بر در خونه هاشون آویختند و به عنوان افتخار و تبرکشون میدونستند

پس از فتح آندلس توسط مسلمانان این فرهنگ به اونجا رفت و در اروپا چون نمیدونستند معنی تبرک چیه میگفتن شانس میاره و دوباره به خود ما برگشت و به این شیوه... و فکر نمیکنم گذاشتن این آویز معنی خوبی داشته باشه... دوست داشتید می تونین تحقیق کنین.

تموم مدت قلبم تند تند میزد و استرس داشتم و سرم پایین بود

برگشتم به چهره راننده نگاه کردم دیدم با لبخندی گفت: ممنون خیلی از حرفاتون استفاده کردم

منم گفتم: خواهش میکنم 

و پیاده شدم...

حس کردم یه بار سنگینی از رو دوشم برداشتن...خدا رو شکر کردم


لینک بازتاب در جنبش حیا


پ.ن: منابع جهت بررسی درباره نعل اسب:

کامل البهائی فی السقیفه نوشته ی عماد الدین طبری جلد 2 ص 123 و کتاب التعجب من اغلاط العامه نوشته ی کراجکی ص 116 و 117

همینطور در کتاب «عزادار حقیقی» نوشته محمد شجاعی اشاره شده که ابوریحان بیرونی در کتاب خود مردم را از این کار نهی کرده، اما ظاهراً نگفته که در کدام کتاب ابوریحان بیرونی این مطلب آمده

بد نیست این را هم بدانیم که در تفسیر نمونه جلد 9 ص 253 که تفسیر آیه ی 107 و 108 سوره ی هود هست گفته که هنوز هستند افرادی که به خرافه ها معتقداند، و میگند که نعل اسب شانس میاره و عدد 13 نحس هست و پریدن از روی آتش موجب خوشبختی میشود و ... دقت کنیم گفته شده: خرافه 

بسمـ الله الرّحمنـــ الرّحیمــ


وای مادرم

این جماعت کافر را خوب شناخته بودی

که

خواستی شبانه به خاک سپرده شوی

دیروز صحابۀ علی(علیه السلام) را نبش قبر کردند*

وای که هنوز علی (علیه السلام) مظلوم است...

امروز تهدیدمان می کنند که به سراغ زینب کبری و رقیه (سلام الله علیها) می روند

کاش میتوانستم حافظ حریم آسمانی این بزرگواران باشم...

کاش...

حالا می فهمم یکی از حکمت های مخفی بودن قبر مادر را...

اللهم عجل لولیک الفرج

عجل عجل عجل....آقا جان بیا که ببینند شیعه هنوز پدری دارد...

گر چه ما دلخوش به نام شیعه ایم و جز نامش به ارث نبرده ایم...


لعنت الله علی قوم الظالمین


بعدا نوشت:الان که ساعت 1 بامداد یکشنبه س خبرهای تلخ تری هم شنیدم از جمله آتش زدن مرقد مطهر جعفر طیار (جعفر بن ابیطالب) در جنوب اردن و زیاد شدن روی وهابیت ملعون و حرف اضافه دربارۀ تخریب قبر حضرت علی علیه السلام ...کور خوانده اند که بتوانند محبت اهل بیت را از دل ما برون کنند: انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا....

و اما خبری که بهم آرامش داد نصب پرچم گنبد حضرت ابالفضل العباس علیه السلام روی گنبد حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها بود...خدا تمام محافظینش رو به درجات اعلی برسونه ...شعار زیبایی دارند...کلنا عباسک یا زینب،لبیک یا زینب


*حجر بن عدی-صحابۀ حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)و حضرت علی (علیه السلام) که در شهر عدار در نزدیکی دمشق مدفون بود و مرقد مطهر وی توسط وهابیان و تروریست ها تخریب و پیکر سالم وی ربوده شد.
بسمـ رب الشّهدا و الصدّیقینــ

امروز تو تشییع دو شهید گمنام 16 و 19 ساله این خانواده شهید رو دیدم
وقتی داشتن شهدا رو دفن میکردن دیدم با قاب عکس شهیدشون دارن مضطربانه میرن سمت محل دفن
طناب حفاظ تو دستم شل شد...یه بغضی تو گلوم گیر کرد...اشکی نریخت اما هنوز که هنوزه اون بغض باهامه
چند ساله منتظری برگرده؟!
من جوون امروزی چی میفهمم معنای انتظار رو؟
چی میفهمم وقتی صدای در خونه میاد میگی حتما برگشته؟
چی می فهمم پشت این همه سال انتظار چه دلتنگی ای وجود داره؟
بغضم نمیشکنه...شاید دلم سخت شده از بی رحمی های این زمونه
شهدا دستمونو بگیرین تنهامون نذارین که اگه به خودمون باشه آدم نمی شیم...




بسم الله الرحمن الرحیم

نیمه شب

گاهی مسیر زندگی ات دور می شود...از راه مستقیم ... از خدا...

گاهی غافل می شوی...و قلبت آشفته می تپد و گویی خلائی تو را در خویش فرو می برد

مثل سیاهچاله ای پر قدرت ...خاصیت سیاهچاله خیلی تلخ ست...حتی نور را پای گریز آن نیست...

خدا چقدر بزرگ است که به کوچکترین بهانه ها برایت آغوش می گشاید

گاهی به بهانه یک جزء کوچک از هستی...

یک ستاره در دل آسمان ها...

یک آسمان وسیع...

یک خاک پر از خاطره...

یک کلمه، یک جمله ، یک نگاه

و شاید

یک انسان...

که برایت چراغی به دست ره گم کرده را نشان می دهد

اینجا در سکوت نیمه شب های من چراغی روشن است که عطر ایمان می دهد

عطر یقین...

خدایا چراغ های راه را از من دریغ مدار و بگذار

به ستاره هایت بپیوندند تا از آسمان راهم را روشن کنند.


بسمــ الله الرّحمنــ الرّحیمــ

روزهای سال 57 هر یک رنگی داشتند...

هر کدام را که ورق بزنی عطری به مشامت می رسد که گویی تو در خود غرق می کند

فرقی نمی کند که آن روزها را دیده باشی یا نه

فرقی نمی کند که در کدامین بهار زندگی ات سیر کنی

بهمن

برای همۀ نسل ها

رنگی از خون دارد

بهمن

برای همۀ عصرها

عطر لاله به خود گرفته است

سرخی بهمن

وامدار قلب های پاره پاره است

و عطرش

برگرفته از هرم نفس هایی که بخاطر فریاد الله اکبر برای همیشه از دنیا رها شدند.

رهایی ات مبارک ای شهید

و

راه سرخت پر رهرو باد.


نوای خاطره انگیز بهمن خونین را از اینجا دانلود کنید.


پ.ن: تصویر متعلق به عکاس مسلمان است.


< برگرفته شده از صدای نور