عهدیار

عاشورا نماد عهد و پیمانیست که با خون امضا گشته است و یار، آن موعود وعده داده شده است که حکومت عادلانه اش پر از طراوت و سبزیست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بغض» ثبت شده است

بسمــ الله الرحمنــ الرحیمـــ


این روزها

به قنوت که می رسمـــ

به اسم تو که می رسمـــ

بغض امانم نمی دهد

رسم رفاقت جا گذاشتن نیست رفیق...

به آسمون که رسیدی فراموشم نکن

من دلم آسمون میخواد...


پ.ن: در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد...حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

بسمـ رب الشّهدا و الصدّیقینــ

امروز تو تشییع دو شهید گمنام 16 و 19 ساله این خانواده شهید رو دیدم
وقتی داشتن شهدا رو دفن میکردن دیدم با قاب عکس شهیدشون دارن مضطربانه میرن سمت محل دفن
طناب حفاظ تو دستم شل شد...یه بغضی تو گلوم گیر کرد...اشکی نریخت اما هنوز که هنوزه اون بغض باهامه
چند ساله منتظری برگرده؟!
من جوون امروزی چی میفهمم معنای انتظار رو؟
چی میفهمم وقتی صدای در خونه میاد میگی حتما برگشته؟
چی می فهمم پشت این همه سال انتظار چه دلتنگی ای وجود داره؟
بغضم نمیشکنه...شاید دلم سخت شده از بی رحمی های این زمونه
شهدا دستمونو بگیرین تنهامون نذارین که اگه به خودمون باشه آدم نمی شیم...




بسمـ رب الشّهدا و الصدّیقینــ

پشت این قاب شیشه ای به تو خیره شده ام

نگاهم می لرزد

تار میشوی

بعد دوباره شفاف

دوباره تار...

بغض امانم نمیدهد...گویی این همه شور در سکوت محض است

نگاهم میکنی...نگاهت میکنم...عاشق تر از تو هم بود؟

برگشته ای اما گم نام

ترنم عشق شده ای در تاریخ

دلم به نگاهت خوش است که دستم را بگیری و آسمانی ام کنی...

ای شهید

*تصویر 23 اسفند 91 ساعت 11 صبح، مرز شلمچه...استقبال 133 شهید

*لنزِ دوربینِ فیلمبرداریِ فیلمبردار کنارم که لحظاتی در دست من بود

و به یاد ایدۀ عکاس مسلمان اینگونه عکس گرفتم.


< برگرفته شده از صدای نور